خداحافظ سال ۱۳۸۷!

خاطرات خوب و بد در هر سالی وجود داره. برای منم مرگ مادربزرگم بدترین خاطره سال ۸۷ بود. به غیر از این اتفاق تلخ، در کل سال ۸۷ سال بدی برام نبود.

...

 تقریبا کار خونه تکونی رو به اتمامه...فقط یه خورده اتاق من به هم ریخته است که اونم امروز تمومش می کنم. با اومدن سال جدید باید همه چیز جدید و نو بشه و البته به بهترین شکل تغییر پیدا کنه...ما آدما هم باید درونمون و خونه تکونی کنیم! و کاش در حد حرف باقی نمونه! 

... 

سال خوبی رو براتون آرزو دارم...پر از اتفاقات خوب و شیرین...لحظه سال تحویل همه اونایی که به دعا محتاجن رو فراموش نکنید و برای پایان یافتن یافتن ظلم و جور و بی عدالتی که در همه جای جهان به چشم می خوره دعا برای ظهور آقا امام زمان رو فراموش نکنید که با آمدن آن منجی همه بدی ها و ناپاکی ها خاتمه پیدا می کنه و همه در کمال خوشبختی و یاد خدا زندگی می کنن. امام عصر ما آمدنت را در سال ۸۸ به انتظار می نشینیم ما را چشم انتظار مگذار و با آمدنت دل های همه را با رنگ خدا آشنا کن. 

آمین!

لحظه های بهاری من

این هوا فوق العاده است! 

بوی بهار نارنج و یک لحظه های کاملا بهاری پر از نشاط! 

دوست داشتینیه نه؟

مادربزرگ مهربونی که دیگه نیست...

دی ماه امسال برام بدترین ماه زندگیم بود... مادربزرگم فوت کرد...هیچ کسی باورش نمی شد...مادربزرگی که همیشه سر حال و خندون بود...مادربزرگی که هنوز می تونست کارای خودش و با توانایی انجام بده تازه اگر می شد باری هم از رو دوش بقیه بر می داشت...یه روز مریض شد و نصفه شبش فوت کرد...یه شوک بزرگ برای خانواده...هنوز تو ناباوری غرقم...دیروز بعد از مدت ها رفتیم خونه مادربزرگ...خونه دیگه حال و هوای همیشگی رو نداشت...همه این و می گفتن...عکساش و نگاه می کنم...برام غیر قابل باوره که مرده...یه مادربزرگ به تمام معنا خوب و از دست دادم...روزای اول خصوصا موقعی که خبر فوتش و شنیدم واقعا احساس می کردم دنیا پوچ و بی مفهومه...روزای بعدش هم بیشتر به مرگ فکر می کردم...وقتی غسلش داده بودن رفتم دیدمش برای یک لحظه صورتش و که بوسیدم سرد سرد بود...زود هم اومدم کنار...چون واقعا تحملش برام سخت بود و صدای هق هق گریه های من که بعد از دیدنش به آسمون بلند شد...مادربزرگ مهربونم یه روزی یه پستی نوشتم که تو من و از تو حوض آب نجات داده بودی و باعث شدی دوباره نفس بکشم همین چند ماه پیش نوشتمش...اون پست فکر کنم اشتباهی پاک شده...اونموقع اصلا فکرش و نمی کردم که تو چند ماه بعدش تو این دنیا نیستی...خیلی دلم برات تنگه...کاش بودی...خدا رحمتت کنه...

سلام بعد از اینهمه مدت!

سلام به دوستای گلم که تو این مدتی که نبودم فراموشم نکردن. 

من به دلیل اتفاقات جور و واجوری که تو این مدت برام افتاد اصلا وقت نکردم بیام نت...از طرفی کامپیوترم هم مشکل داره اصلا وقت اینکه ببرم درستش کنم ندارم. ولی تا اونجایی که بشه حالا یا از کامپیوتر دوست جون استفاده می کنم می آم نت یا از کامپیوتر بقیه اقوام استفاده می کنم. خلاصه که منم مثل شما فراموشتون نمی کنم. همین الان تا وقت هست می آم پیشتون تا اینهمه گلایه نکنید.  

اینم چند تا جک و چند جمله کوتاه که این پست همچین بی خاصیت نباشه!

 ...

یه روز بچه یه کانگورو رو می دزدن بعد زنگ می زنه ۱۱۰ می گه آقا پلیس جیبم و زدن! 

... 

همیشه آنچه دوست داریم نداریم، راز خوشبختی در آن است که آنچه داریم دوست بداریم. 

... 

در پی اسلامی شدن نام شهرها نام سوسنگرد به فاطمه تپل تغییر نام یافت! 

...

یارو می ره جبهه رو پیشونی بندش نوشته یا زهرا، دختر داییم یا هیچ کس!!