بوی مهر و ماه مدرسه

آخ خداجون یادش به خیر...این روزا همه بچه مدرسه ای ها و خانواده هاشون در تکاپوی خرید وسایل مدرسه هستن.. 

چه قد این روزها برای من خاطره انگیزه..دلم هوای مدرسه رفتن و کرده. بوی مهر...شور و شوق مدرسه رفتن...شور و شوق دیدن دوباره دوستان... 

تا رسید به دانشگاه...حال  هوا همون حال و هوا بود فقط یه خوره بزرگتر شده بودیم و عاقل تر و با شور و شوق بیشتر از مهر ماه استقبال می کردیم...و حالا ...که تموم شد.... 

دلم واسه نوشتن تنگ شده بود. اینم چند خط راجع به این روزها واحساساتم... 

باز هم میام...منتظر باشید

من نه منم!!

سلام به دوستای گلم

یکی از دوستان گفته بود بعد از یک ماه فقط یک سلام؟(پست قبلی). باید بگم اون پست و از تلفن همراه نوشتم(امتحانی) فقط میشد تو عنوان یه چیزی نوشت. تو قسمت نوشتن متن هر کاری کردم چیزی بنویسم نشد(جهت اطلاع همه).


این روزای عمر ما هم تند و تند داره می گذره...دلم میخواد بنویسم ولی کو وقت آزاد؟ از وقتی رفتم سر کار وقت سر خاروندن ندارم.

این روزا من نه منم!!!

من فقط خوابم!!!!