بعد از ۳ ماه....من هنوز نفس می کشم!!!

من اومدم بعد از ۳ ماه.................. 

سلام به دوستای عزیز... 

راستش این چند وقت نمیشد بیام نت....کامی به اینترنت وصل نمی شد منم نتونستم بیام سر وقت وبم....و اما این چند وقته که نبودم هم اتفاق خاصی نیافتاد که بخوام تعریف کنم...سر کار رفتن همانا و تکراری شدن زندگی همانا...تکرار بدترین چیز تو زندگیه که من دچار اون شدم...اگر خدا بخواد تا یکی دو ماه دیگه مهلت کارم تمومه و میام بیرون و قدری زندگی میکنم!!! 

پاییز در حال تموم شدنه و تو شهرم یه بارون درست و حسابی نیومد...خدا میدونه من چه قدر بارون دوست دارم...اما فعلا که خبری از جنوب کشور در دست نیست...خدا جونم امیدم به تو هست در ادامه این زمستون...اگر بارون نیاد بهارمون جالب توجه نمی شه(و به اصطلاح محلی سال نمی شه!!!)...

کم کم به تمام دوستانم سر می زنم...منتظر باشید 

تا پست بعدی حق یارتون...