خدا همین نزدیکی هاست!

داشتم مجله خانواده سبز رو ورق می زدم که رسیدم به داستانی به اسم بابابزرگ من. خوندم و خوندم تا رسیدم به قسمت جالبش که من و مجذوب کرد. در واقع یه جمله کوتاه من و به فکر انداخت و اون جمله این بود: وقتی همه چی خوب باشه بنده خوب بودن هنر نیست! و در ادامه اش این نوشته شده که: بنده خوب خدا اونه که توی سختی ها و مکافات هم بنده خوب بمونه. می گن یه بابایی دو نفر رو مهمونی دعوت کرد، خیار آوردن گذاشتن سر سفره، یکی از مهمونا خیار و خورد و کلی تعریف کرد، دومی که خورد دید تلخه، به دوستش گفت آخه این خیار تعریف داره؟ تلخه، عین زهرماره! دوستش که از خیارا تعریف کرده بود گفت مرد اونه که خیار تلخ صاحب سفره رو بخوره و شکایت نکنه، وگرنه هر بچه ای می تونه خیار شیرین رو بخوره! حالا بنده خدا هم باید اینجوری باشه. 

خودم نوشت: کاش بودیم!

... 

واقعا ماهایی که تو ناز و نعمت هستیم بنده خوبی هستیم برای خدا؟ بعید می دونم(البته من خودم و می گم). از اینکه بنده واقعی خدا باشیم شاید تو مخیله ما گنجیده نشه اما به هر حال غیر ممکن نیست ولی به دست آوردنش نیاز به عزت نفس بالایی داره. در واقع وقتی ما به نفسمون بیش از حد اهمیت می دیم مسلما این افراط باعث می شه از فکر خدا غافل بشیم و این اصلا برای کسی که می خواد بنده ای خالص برای خدا باشه پسندیده نیست. اما ماها چی! هر لحظه ای که به مادیات اهمیت می دیم به همون اندازه فاصله ما با خدا بیشتر و بیشتر می شه و ما رو از یاد خدا غافل می کنه. ما چیکار می کنیم؟ هیچ فکر کردیم؟ چنان زندگی می کنیم که انگار قراره تا ابد تو همین دنیا زندگی کنیم. تلاش بیش از حد برای هیچ! 

باید به خودمون بقبولونیم که خداوند بزرگ عاشق آفریده های خودشه و هیچ وقت از یاد بندگانش غافل نیست و همیشه همراه ماست. اما ای کاش ما هم همیشه و در هر لحظه به یاد او و عاشقان واقعی او باشیم.

زندگیتون سرشار از حضور عطر دل انگیز آفریدگار یکتا. 

... 

شب های قدر شب های نزدیکی به خداست. لحظه لحظه های اون و دریابید و برای همه نیازمندان دعا کنید که انشاءالله استجابت خواهد شد. من دلم می خواست بزرگی این شب ها رو درک کنم و به همون اندازه ازش استفاده کنم اما حیف که قفلی بزرگ بر گوش و چشم جانهای ما خودنمایی می کنه و مانع از فهمیدن این شب های مهم و والاقدر می شه. ولی امیدوارم تا اونجایی که می فهمم ازش استفاده کنم.